هوش مصنوعی:
این متن شعری است که درد عشق و فراق را بیان میکند. شاعر از زخمهای عشق و ناتوانی در برابر آن سخن میگوید و اشاره میکند که عشق او مانند چنبرهای است که هیچ کس نمیتواند از آن بگذرد. او از بیتوجهی معشوق شکایت کرده و اظهار میدارد که تنها معشوق میتواند او را نجات دهد.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و مفاهیم پیچیدهی شعری نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد.
غزل شمارهٔ ۱۱۴
دل زخم تو را سپر ندارد
آماج تو جز جگر ندارد
شرط است که بر بساط عشقت
آن پای نهد که سر ندارد
وین طرفه که در هوای وصلت
آن مرغ پرد که پر ندارد
عشق تو چو چنبر اجل شد
کس نه که بر او گذر ندارد
در درد توام، تو فارغ از من
کس دردی ازین بتر ندارد
خاقانی از آن توست دریاب
کو جز تو کسی دگر ندارد
آماج تو جز جگر ندارد
شرط است که بر بساط عشقت
آن پای نهد که سر ندارد
وین طرفه که در هوای وصلت
آن مرغ پرد که پر ندارد
عشق تو چو چنبر اجل شد
کس نه که بر او گذر ندارد
در درد توام، تو فارغ از من
کس دردی ازین بتر ندارد
خاقانی از آن توست دریاب
کو جز تو کسی دگر ندارد
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.