هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و جذابیت معشوق و تأثیر عمیق او بر شاعر می‌پردازد. شاعر از موهای معشوق، چشمان فتنه‌انگیز او، گل رخسار و لب لعلش سخن می‌گوید و بیان می‌کند که این زیبایی‌ها چنان تأثیری بر او گذاشته‌اند که ایمانش را سست کرده و خردش را به خار تبدیل کرده‌اند. همچنین، شاعر از درد هجران و عشق بی‌پایان خود به معشوق سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده ممکن است نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی برای درک کامل داشته باشد.

غزل شمارهٔ ۱۴۴

سر زلفت چو در جولان بیاید
به ساعت فتنه در میدان بیاید

ز چشم کافر تو هر زمانی
هزاران رخنه در ایمان بیاید

گل رخسار تو تا جیب بگشاد
خرد را خار در دامان بیاید

لب لعل تو تا در خنده آید
اجل را سنگ در دندان بیاید

ز دست ناوک اندازان چشمت
نخستین ضربتی بر جان بیاید

در جان می‌زند هجر تو دیری است
که بانگ حلقه و سندان بیاید

دل خاقانی از تو نامزد شد
بهر دردی که بی‌درمان بیاید
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.