هوش مصنوعی: این شعر از خاقانی بیانگر احساسات عمیق عاشقانه و عرفانی است. شاعر از غم و عشق سخن می‌گوید و چگونه عشق او را از مسیرهای مختلف به سوی معشوق بازمی‌گرداند. او از درد هجران و آرزوی وصال می‌گوید و از تأثیرات عمیق عشق بر روح و جان خود سخن می‌راند.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی احساسی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند هجران و غم ممکن است برای سنین پایین‌تر سنگین و نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۱۴۶

مرا غم تو به خمار خانه باز آورد
ز راه کعبه به کوی مغانه باز آورد

دل مرا که دواسبه ز غم گریخته بود
هوای تو به سر تازیانه باز آورد

کرانه داشتم از بحر فتنه چون کف آب
نهنگ عشق توام در میانه باز آورد

میانهٔ صف مردان بدم چو گوهر تیغ
چو نقطهٔ زرهم بر کرانه باز آورد

خدنگ غمزه زدی بر نشانهٔ دل من
خدنگ خون به نشان از نشانه باز آورد

دلم که خدمت زلف تو کرد چون گل سر
نکرده پای گل‌آلود شانه باز آورد

شد آب و خاکم بر باد هجر، بادهٔ وصل
بیار، کاتش عشقت زبانه باز آورد

عنان عمر شد از کف رکاب می به کف آر
که دل به توبه شکستن بهانه باز آورد

تو عمر گمشدهٔ من به بوسه باز آور
که بخت گمشدهٔ من زمانه باز آورد

هزار کوه و بیابان برید خاقانی
سلامتش به سلامت به خانه باز آورد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.