هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از طلوع صبح و بیداری روح و دل خود سخن می‌گوید. او از مرغ صبح‌گاه، پیر خلیفه کتاب دل، پیک دولت و ندای عشق یاد می‌کند و از گشایش درهای جدید در قلب و ذهن خود صحبت می‌کند. شاعر از صبح بینش و فتوحات جدیدی که در زندگی‌اش رخ داده است، سخن می‌گوید و مخاطب را به پاکی و سازگاری با زندگی دعوت می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و روحانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۷۵

آن دم که صبح بینش من بال برگشاد
آن مرغ صبح‌گاه دلم تیز پر گشاد

دولت نعم صباح کن نو عروس‌وار
هر هفت کرده بر دل من هشت در گشاد

وان پیر کو خلیفه کتاب دل من است
چون صبح دید سر به مناجات برگشاد

مرغی که نامه آور صبح سعادت است
هر نامه‌ای را که داشت به منقار سر گشاد

پیکی که او مبشر درگاه دولت است
در بارگاه سینهٔ من رهگذر گشاد

هر پنجره که تنگترش دید رخنه کرد
هر روزنی که بسته‌ترش یافت برگشاد

آمد ندای عشق که خاقانی الصبوح
کز صبح بینش تو فتوحی دگر گشاد

بی‌سیم و زر بشو تو و با سیم‌بر بساز
کز بهر تو صبوح دوصد کیسه زرگشاد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.