هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر به زیبایی و جذابیت معشوق خود اشاره می‌کند و از عشق و دوری از او سخن می‌گوید. شاعر معتقد است که زیبایی معشوق او بی‌نظیر است و حتی خانه‌ی حسن (زیبایی) نیز تحت تأثیر او قرار دارد. او همچنین از دوری از معشوق و آرزوی وصال با او سخن می‌گوید و بیان می‌کند که سعادت واقعی در دسترس هر کسی نیست.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعری کلاسیک ممکن است برای نوجوانان چالش‌برانگیز باشد.

غزل شمارهٔ ۱۸۲

آن کو چو تو دلربای دارد
بر فرق زمانه پای دارد

سخت آباد است خانهٔ حسن
تا روی تو کدخدای دارد

خوش عطاری است باد شب‌گیر
تا زلف تو مشک‌سای دارد

جان کز تو در این مقام دور است
آهنگ دگر سرای دارد

هیهات که روی دل‌ربایت
با ما به وصال رای دارد

سلطان سعادت آنچنان نیست
کاندیشهٔ هر گدای دارد

خاقانی از آسمان گذشته است
تا خاک در تو جای دارد
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.