هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و هجران معشوق سخن میگوید و بیان میکند که با یادآوری زلف و پای معشوق، احساساتش به اوج میرسد. او از غم هجران شکایت میکند و آرزو میکند که از این غم رهایی یابد. همچنین، اشاره میکند که در شرایط سخت، مانند زمانی که ماه در برج عقرب است، سفر کردن مناسب نیست.
رده سنی:
16+
این متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات شعری قدیمی ممکن است برای سنین پایینتر چالشبرانگیز باشد.
غزل شمارهٔ ۱۸۳
چون زلف یار گیرم دستم به یارب آید
چون پای دوست بوسم جانم بر لب آید
هر شب ز دست هجرش چندان به یارب آیم
کز دست یارب من یارب به یارب آید
تا خط نو دمیدش بگریزم از غم او
کانگه سفر نشاید چون مه به عقرب آید
چون پای دوست بوسم جانم بر لب آید
هر شب ز دست هجرش چندان به یارب آیم
کز دست یارب من یارب به یارب آید
تا خط نو دمیدش بگریزم از غم او
کانگه سفر نشاید چون مه به عقرب آید
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.