هوش مصنوعی: شاعر در این متن از شکوفه‌ها به عنوان نماد امید و زیبایی یاد می‌کند و از نبودن شکوفه‌های دلخواهش ابراز ناراحتی می‌کند. او از شکوفه‌ها به عنوان نشانه‌ای از عشق و آرزو یاد می‌کند و از دست دادن امید خود را با از بین رفتن شکوفه‌ها مقایسه می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق و احساسی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد که معمولاً در سنین بالاتر وجود دارد.

غزل شمارهٔ ۱۸۹

پیش صبا نثار کنم جان شکوفه‌وار
کو عقد عنبرین که شکوفه کند نثار

ای مرد با شکوفه چه سازم طریق انس
این بس مرا که دیدهٔ من شد شکوفه‌بار

جانم شکوفه‌وار شکافان شد از هوس
چون حجلهٔ شکوفه برانداخت نوبهار

هر شب که پر شکوفه شود روی آسمان
در چشم من شکوفه‌وش آید خیال یار

شاخ شکوفه‌دار امیدم شکسته شد
چون از شکوفه قبهٔ نو بست شاخسار

کو آن شکوفهٔ طرب و میوهٔ دلم
اکنون که پر طلسم شکوفه است میوه‌دار

چون زان شکوفه عارض امید به نبود
امید من بمرد به طفلی شکوفه‌وار

هست از شکوفه نغزتر و شوخ دیده‌تر
خاقانی از شکوفه امید بهی مدار
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.