هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و شیفتگی خود به معشوق سخن می‌گوید. او زیبایی‌های معشوق، از جمله خال روی صورتش، رنگ گندم‌گون پوستش و جادوی نگاهش را توصیف می‌کند. شاعر از درد عشق و جدایی می‌گوید و خود را همچون پروانه‌ای می‌داند که به دور آتش عشق معشوق می‌چرخد و می‌سوزد. او همچنین از تأثیر عمیق عشق بر دل و جان خود سخن می‌گوید و از بی‌خبری معشوق از احساساتش شکوه می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان یافت می‌شود.

غزل شمارهٔ ۱۹۶

آن خال جو سنگش ببین، آن روی گندمگون نگر
بر خاک راه او مرا جو جو دل پر خون‌نگر

هست از پری رخساره‌ای در نسل آدم شورشی
شور بنی آدم همه ز آن روی گندمگون نگر

من تلخ گریم چون قدح او خوش بخندد همچو می
این گریهٔ ناساز بین آن خندهٔ موزون نگر

باغی است طاووس رخش ماری است افسون‌گر در او
شهری چو من بنهاده سر بر خط آن افسون نگر

او آتش است و جان و دل پروانه و خاکسترش
خاکستری در دامنش پروانه پیرامون نگر

بسیار دیدی در دلم بازار عشق آراسته
آن چیست کانگه دیده‌ای بازار عشق اکنون نگر

دل کشته‌ام در پای تو شب زنده دارم لاجرم
خوابم همه شب کاسته زین درد روز افزون نگر

من عاشق و او بی‌خبر، او ماه نو من شیفته
او از من و من زو جدا، این حال بوقلمون نگر

در غمزهٔ جادوی او نیرنگ رنگارنگ بین
در طبع خاقانی کنون سودای گوناگون نگر
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.