هوش مصنوعی: شاعر در این متن از گرفتاری در تقدیر و سرنوشت سخن می‌گوید و از دل رمیده و شوق خود برای رهایی از این وضعیت می‌نالد. او از دام‌های زندگی و تلاش برای رهایی از آنها صحبت می‌کند و آرزو می‌کند که خداوند به او کمک کند تا از این دام‌ها رها شود. شاعر همچنین از تلاش برای رسیدن به آرامش و رهایی از مشکلات زندگی سخن می‌گوید و از خواننده می‌خواهد که به جای جستجوی چیزهای دست‌نیافتنی، به قناعت روی آورد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۹۸

فتاده‌ام به طلسم کشاکش تقدیر
نه گرد خانه به دوشم نه خاک دامن‌گیر

دل رمیده و شوق بهانه خود دارم
که دیده است دو دیوانه را به یک زنجیر

چه طرف‌ها که نبستم ز رهنمائی دل
دلیل رهزن من مست خواب و راه خطیر

خدا زیارت فتراک دل نصیب کناد
رمیده خاطرم از دام راه بی‌تاثیر

نفس کشیدن مرغ اسیر پرواز است
مباد صید رهائی شوی ز دام صفیر

دلی که بال و پری در هوای خاک بزد
ندید خواب شکفتن چو غنچهٔ تصویر

ز سینه تا به لب آئین نیشتر دارم
حدیث از جگر پاره می‌کنم تفسیر

تو کز تفحص عنقا غبار خواهی شد
چرا غزال قناعت نمی‌کنی تسخیر

ز فیض دولت بیدار دیده می‌خواهم
که صبح را دهم از گریه توشهٔ شب‌گیر

تو خاقنی که به تاراج امتحان رفتی
ز گرد کورهٔ وارستگی طلب اکسیر
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.