هوش مصنوعی:
این متن شعری است که در آن شاعر از زیباییهای طبیعت و احساسات عاشقانه سخن میگوید. او از شراب، آفتاب، گل، و عناصر طبیعی دیگر به عنوان نمادهایی برای بیان عشق و شور خود استفاده میکند. همچنین، شاعر از مفاهیمی مانند عید، شادی، و بخشش نیز یاد میکند.
رده سنی:
16+
این متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از نمادهایی مانند شراب و مفاهیم عرفانی ممکن است نیاز به بلوغ فکری و تجربه بیشتری داشته باشد.
غزل شمارهٔ ۲۰۱
دهان شیشه گشا صبح شد شراب بریز
میی به ساغر من همچو آفتاب بریز
هلال عید بود بر سپهر پا به رکاب
به جام ساقی گل چهره می شتاب بریز
نقاب برفکن و آتشی به جانم زن
ز دیدهٔ تر من همچو شمع، آب بریز
دلم ز دست تو آباد گر نمیگردد
بیار آتش و درخانهٔ خراب بریز
لب تو داد به دستم قدح ز شربت قند
در او ز روی عرقناک خود گلاب بریز
گهی که جرم مرا پیش تو حساب کنند
تو رشحهای ز کرمهای بیحساب بریز
ببین به دیدهٔ انصاف نظم خاقانی
طبق طبق ز جواهر بر انتخاب بریز
میی به ساغر من همچو آفتاب بریز
هلال عید بود بر سپهر پا به رکاب
به جام ساقی گل چهره می شتاب بریز
نقاب برفکن و آتشی به جانم زن
ز دیدهٔ تر من همچو شمع، آب بریز
دلم ز دست تو آباد گر نمیگردد
بیار آتش و درخانهٔ خراب بریز
لب تو داد به دستم قدح ز شربت قند
در او ز روی عرقناک خود گلاب بریز
گهی که جرم مرا پیش تو حساب کنند
تو رشحهای ز کرمهای بیحساب بریز
ببین به دیدهٔ انصاف نظم خاقانی
طبق طبق ز جواهر بر انتخاب بریز
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.