هوش مصنوعی: این متن به موضوع وفاداری، دوستی و انس در جهان می‌پردازد و بیان می‌کند که در این جهان، وفاداری و دوستی حقیقی به ندرت یافت می‌شود. شاعر از نادر بودن دوستی صمیمی و وفاداری در میان انسان‌ها سخن می‌گوید و به این نکته اشاره می‌کند که حتی در آسمان‌ها نیز چنین گوهری یافت نمی‌شود. او همچنین از ناامیدی و بی‌پناهی انسان در این جهان سخن می‌گوید و توصیه می‌کند که از این جهان فانی دوری گزینیم.
رده سنی: 18+ این متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناامیدی و بی‌پناهی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین و نامناسب باشد.

غزل شمارهٔ ۲۰۳

بوی وفا ز گلبن عالم نیافت کس
تا اوست اندر او دل خرم نیافت کس

منسوخ کن حدیث جهان را که در جهان
هرگز دو دوست یک‌دل و همدم نیافت کس

آن حال کز وفای سگی باز گفته‌اند
دیری است تا ز گوهر آدم نیافت کس

در ساحت زمین مطلب کیمیای انس
کاندر خزانه‌ها فلک هم نیافت کس

چندین مگوی مرهم و مرهم که هر که بود
در خستگی فروشد و مرهم نیافت کس

در چار بالش عدم آی از بساط کون
کاینجا دم مراد مسلم نیافت کس

چون قفل و پره آلت بند است روز و شب
زان لاجرم کلید در غم نیافت کس

خاقانیا ز عالم وحشت مجوی انس
کانفاس عیسی از دم ارقم نیافت کس
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.