هوش مصنوعی: شاعر در این متن عشق و شیفتگی خود را به معشوق بیان می‌کند و از زیبایی‌های او مانند مو، ابرو و رویش سخن می‌گوید. او عقل خود را در برابر عشق معشوق دیوانه می‌داند و از اشک‌های بی‌پایان خود می‌گوید. شاعر معتقد است که زیبایی معشوق به تنهایی برای او کافی است و هیچ چیز دیگری را نمی‌خواهد.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و زیبایی‌شناسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل دارد.

غزل شمارهٔ ۲۰۴

مه نجویم، مه مرا روی تو بس
گل نبویم، گل مرا بوی تو بس

عقل من دیوانهٔ عشق تو شد
بندش از زنجیر گیسوی تو بس

اشک من باران بی‌ابر است لیک
ابر بی‌باران خم موی تو بس

آینه از دست بفکن کز صفا
پشت دست آئینهٔ روی تو بس

رنگ زلفت بس شب معراج من
قاب قوسینم دو ابروی تو بس

طالب ظل همائی نیستم
سایهٔ دیوار در کوی تو بس

آسمان در خون خاقانی چراست
کاین مهم را نامزد خوی تو بس
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.