هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و اشتیاق شدید خود به معشوق سخن می‌گوید. او بیان می‌کند که نه می‌تواند از عشق معشوق روی برگرداند و نه می‌تواند از جستجوی او دست بردارد. شاعر از درد فراق و اشتیاق به وصال معشوق می‌نالد و بیان می‌کند که حتی محراب‌هایش از سوز دلش مانند آتشکده‌ها شده‌اند. او برای بوی وصال معشوق بنده باد شده و برای حفظ خیال معشوق دشمن خواب است. شاعر از معشوق می‌خواهد که به او جفا نکند زیرا تحمل جفای معشوق را ندارد و در نهایت بیان می‌کند که مانند دل خاقانی شکسته است و توانایی پیوستن به معشوق را ندارد.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد تا به درستی درک شود.

غزل شمارهٔ ۲۱۳

نه رای آنکه ز عشق تو روی برتابم
نه جای آنکه به جوی تو بگذرد آبم

به جستجوی تو جان بر میان جان بندم
مگر وصال تو را یابم و نمی‌یابم

ز بس که از تو فغان می‌کنم به هر محراب
ز سوز سینه چو آتشکده است محرابم

برای بوی وصال تو بندهٔ بادم
برای پاس خیال تو دشمن خوابم

اگر به جان کنیم حکم برنتابم سر
مکن جفا که جفای تو برنمی‌تابم

کجا توانم پیوست با تو کز همه روی
شکسته چون دل خاقانی است اسبابم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.