هوش مصنوعی: این شعر از خاقانی شروانی، شاعر بزرگ ایرانی، بیانگر ناامیدی و رنج‌های بشری است. شاعر از سختی‌ها و مصائب زندگی سخن می‌گوید و از اینکه در برابر تیغ سرنوشت و زمانه تسلیم شده‌اند، اظهار ناراحتی می‌کند. او از ناکامی‌ها، غم‌ها و تلاش‌های بی‌ثمر خود می‌گوید و اینکه چگونه در برابر حوادث زمانه درمانده شده‌اند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۲۰

ز خاک پاشی در دستخون فروماندیم
ز پاک‌بازی نقش فنا فرو خواندیم

به نعش عالم جیفه نماز برکردیم
به فرق گنبد فرتوت خاک بفشاندیم

همه حدیث شما تیغ بود و گردن ما
نه گردنیم که از حکم سربرافشاندیم

چراغ‌وار به کشتن نشسته بر سر نطع
به باد سرد چراغ زمانه بنشاندیم

به یک دو شب به سه چار اهل پنج شش ساعت
به هفت هشت حیل نه ده آرزو راندیم

به بیست سی غم و چل پنجه‌اند هان چون صید
به شصت واقعه هفتاد روز درماندیم

ز بس که تیغ زبان موی کرد خاقانی
تن چو موی به مویه ز تیغ برهاندیم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.