هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از از دست دادن چیزهای ارزشمند زندگی خود مانند دوستان، ثروت و موقعیت اجتماعی سخن می‌گوید. او به یاد می‌آورد که چگونه همه چیز از دست رفته و تنها خاطراتی از گذشته باقی مانده است. شاعر همچنین به تغییرات ناگهانی زندگی و از دست دادن قدرت و جایگاه خود اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق فلسفی و عاطفی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، موضوعات مربوط به از دست دادن و تغییرات زندگی نیاز به تجربه و بلوغ فکری دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

غزل شمارهٔ ۲۲۳

نماند اهل رنگی که من داشتم
برفت آب و سنگی که من داشتم

به بوی دل یار یک‌رنگ بود
به منزل درنگی که من داشتم

برد رنگ دیبا هوا لاجرم
هوا برد رنگی که من داشتم

خزان شد بهاری که من یافتم
کمان شد خدنگی که من داشتم

بجز با لب و چشم خوبان نبود
همه صلح و جنگی که من داشتم

چو شیر، آتشین چنگ و چست آمدم
پی هر پلنگی که من داشتم

کنون جز به تعویذ طفلان درون
نبینند چنگی که من داشتم

نه خاقانیم نام گم کن مرا
که شد نام و ننگی که من داشتم
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.