هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و اسارت در دلدادگی سخن می‌گوید. او بیان می‌کند که با وجود رنج‌های عشق، حاضر به ترک آن نیست و حتی زخم‌های عشق را با آغوش باز می‌پذیرد. شاعر عشق را به‌عنوان بخشی جدایی‌ناپذیر از وجود خود می‌داند و بدون آن، زندگی برایش بی‌معناست.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی احساسی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌ی شعری ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۲۵

گرچه به دست کرشمهٔ تو اسیرم
از سر کوی تو پای بازنگیرم

زخم سنان تو را سپر کنم از دل
تا تو بدانی که با تو راست چو تیرم

خصم و شفیعم توئی ز تو به که نالم
کز توی ناحق گزار نیست گزیرم

ساخته‌ام با بلای عشق تو چونانک
گر عوضش عافیت دهی نپذیرم

بی‌تو چو شمعم که زنده دارم شب را
چون نفس صبح‌دم دمید، بمیرم

زخمهٔ عشق تو راست از دل من ساز
زاری خاقانی است نالهٔ زیرم
وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.