هوش مصنوعی: شاعر در این شعر عشق و عاشقی را به تصویر می‌کشد و از فداکاری و ایثار در راه معشوق سخن می‌گوید. او بیان می‌کند که حاضر است جان و سر خود را در راه عشق فدا کند و حتی در برابر جفاها و سختی‌ها مقاومت کند. شاعر همچنین از آرزوی وصال معشوق و خدمت به او سخن می‌گوید و خود را گدای کوی معشوق می‌داند.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات و مفاهیم نیاز به تجربه و بلوغ فکری بیشتری دارند تا به درستی درک شوند.

غزل شمارهٔ ۲۳۱

به کوی عشق تو جان در میان راه نهم
کلاه بنهم و سر بر سر کلاه نهم

گرم به شحنگی عاشقان فرود اری
خراج روی تو بر آفتاب و ماه نهم

گرم به تیغ جفای تو ذره ذره کنند
نه مرد درد تو باشم گرت گناه نهم

به باغ وصل تو گر شرط من یزید رود
هزار طوبی در عرض یک گیاه نهم

به آسمان شکنی آه من میان دری است
مراد آه توئی در کنار آه نهم

اگر به خدمت دست تو دررسد لب من
ز دست بوس تو یارب چه دستگاه نهم

به جام عشق تو می تا خط سیاه دهند
منم که سر به خط آن خط سیاه نهم

گدای کوی تو خاقانی است فرمان ده
که این گدای تو را داغ پادشاه نهم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.