هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و فداکاری خود سخن می‌گوید. او بیان می‌کند که حاضر است جان و دل خود را برای معشوق فدا کند و هر آنچه دارد، از جمله گوهر عمر و دانه‌های دل، را به پای او بریزد. شاعر همچنین از زیبایی و جذابیت معشوق سخن می‌گوید و آرزو می‌کند که بتواند زیورهای خود را به او تقدیم کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و فداکاری است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی ادبی دارد که معمولاً در سنین بالاتر به دست می‌آید.

غزل شمارهٔ ۲۴۶

گر رحم کنی جانا جان بر سرت افشانم
ور زخم زنی دل را بر خنجرت افشانم

معلوم من از عالم جانی است، چه فرمائی
بر خنجر تو پاشم یا بر سرت افشانم

بر سوزن مژگانم صد رشته گهر دارم
در دامن تو ریزم یا در برت افشانم

آئی به کف آن خنجر چون چشم من از گوهر
من گوهر عمر خود بر گوهرت افشانم

گر گوهر جان خواهی هم در کمرت دوزم
ور دانهٔ دل خواهی هم در برت افشانم

طاووس خودآرائی در زیور زیبائی
گر دیده قبول آید بر زیورت افشانم

با من به سلام خشک ای دوست زبان ترکن
تا از مژه هر ساعت لعل ترت افشانم

خاک در سلطان را افسر کن و بر سر نه
تا سر به کله داری بر افسرت افشانم

آن پیکر روحانی بنمای به خاقانی
تا دیدهٔ نورانی بر پیکرت افشانم
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.