هوش مصنوعی: این متن عاشقانه و عرفانی بیانگر عشق و فداکاری شاعر به معشوق است. شاعر از عشق عمیق خود سخن می‌گوید و بیان می‌کند که حاضر است جان خود را فدا کند. او همچنین به رابطه‌ی خاص خود با معشوق اشاره می‌کند و تأکید می‌کند که آزاد و مستقل است و تنها به عشق معشوق وابسته است.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌ی عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

غزل شمارهٔ ۲۶۳

ما دل به دست مهر تو زان باز داده‌ایم
کاندر طریق عشق تو گرم اوفتاده‌ایم

ما رطل‌های درد تو زان در کشیده‌ایم
کز رمزهای درد تو سری گشاده‌ایم

گفتی که دل بداده و فارغ نشسته‌ای
اینک برای دادن جان ایستاده‌ایم

ما آستین ناز تو از دست کی دهیم
چون دامن نیاز به دست تو داده‌ایم

تا هم‌قدم شدیم سگ پاسبانت را
از فرق فرقدین قدم برنهاده‌ایم

کس را چه دست بر ما گر عاشق توایم
مولای کس نه‌ایم که آزاد زاده‌ایم

ما هم به باده همدم خاقانیم و بس
کو راه باده‌خانه که جویای باده‌ایم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.