هوش مصنوعی: این متن شعری است که از عشق و درد فراق سخن می‌گوید. شاعر از عشق خود به معشوقی پری‌رو و دردهای ناشی از این عشق می‌گوید. او از آتش سودای خود، اشک‌های گرم و درد دلش سخن می‌گوید و از تأثیرات این عشق بر جهان پیرامونش می‌نالد. شعر پر از استعاره‌ها و تصاویر شاعرانه است که عمق احساسات شاعر را نشان می‌دهد.
رده سنی: 16+ این متن به دلیل استفاده از مفاهیم عمیق عاطفی و استعاره‌های پیچیده، برای مخاطبانی مناسب است که توانایی درک و تحلیل مفاهیم شعری و عاطفی را دارند. همچنین، ممکن است برخی از مفاهیم و احساسات بیان‌شده برای سنین پایین‌تر قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۲۸۱

آب و سنگم داد بر باد آتش سودای من
از پری روئی مسلسل شد دل شیدای من

نیستم یارا که یارا گویم و یارب کنم
کآسمان ترسم به درد یارب و یارای من

دود آهم دوش بابل را حبش کرده است از آنک
غارت هاروتیان شد زهرهٔ زهرای من

شب زن هندوی و جانم جوجو اندر دست او
جو به جو می‌دید شب حال دل رسوای من

هر زن هندو که او را دانه بر دست افکنم
دانه زن بیدانه بیند خرمن سودای من

چون ببارم اشک گرم، آتش زنم در عالمی
شعر خاقانی است گوئی اشک آتش‌زای من
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۸۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.