هوش مصنوعی: شاعر در این متن از دردها و رنج‌های درونی خود سخن می‌گوید و از مخاطب می‌خواهد تا به صدای دلش گوش دهد. او از غم‌ها، ناله‌ها و رنج‌هایش می‌گوید و از طبیعت و عناصر آن مانند دریا، کوه و رعد به عنوان نمادهایی برای بیان احساساتش استفاده می‌کند. همچنین، شاعر به اهمیت تندرستی و ارزش آن نسبت به سلطنت اشاره می‌کند و از مخاطب می‌خواهد تا از افراد مختلف درباره این موضوع بپرسد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۹۲

درد دل گویم از نهان بشنو
راز، بی‌زحمت زبان بشنو

جوش دریای غصه باور کن
موج خون بنگر و فغان بشنو

بر کنار دو جوی دیدهٔ من
بانگ دولاب آسمان بشنو

لرزهٔ برق در سحاب دل است
نالهٔ رعد ز امتحان بشنو

پیش کوه ار غمان من گویی
کوه را بانگ الامان بشنو

چون بخندد عدو ز گریهٔ من
دل به خشمم کند که هان بشنو

تندرستی ورای سلطانی است
از دو تن پرس و شرح آن بشنو

یا ز دربان تن‌درست بپرس
یا ز سلطان ناتوان بشنو

حال شب‌های هجر خاقانی
چون بخواهی ز این و آن بشنو
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۹۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.