هوش مصنوعی:
این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و جذابیت معشوق سخن میگوید. او با استفاده از تصاویر و استعارات زیبا، مانند صلیب عیسی، ماه و آهوی تاتار، زیبایی و تأثیر معشوق را توصیف میکند. شاعر همچنین از قدرت جادویی و تأثیرگذار معشوق بر خود و دیگران صحبت میکند.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و استعارات پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر و مفاهیم به درک ادبیات کلاسیک و شعر فارسی نیاز دارند که معمولاً با افزایش سن و تجربه حاصل میشود.
غزل شمارهٔ ۲۹۹
پشت پایی زد خرد را روی تو
رنگ هستی داد جان را بوی تو
گشته چون من کشتهای زنار دار
جان عیسی در صلیب موی تو
از پی خونریز جان خاکیان
شهربندی شد فلک در کوی تو
دیده کافوری و جان قیری کند
در سیهکاری سپیدی خوی تو
از دلت ترسم به گاه صلح از آنک
سر به شکر میبرد جادوی تو
بندهٔ دندان خویشم کو به گاز
نقش یاسین کرد بر بازوی تو
دربدر هر ماه چون گردد قمر
دیده شاید آن هلال ابروی تو
آهوی تاتار را سازد اسیر
چشم جادوخیز و عنبر موی تو
جان خاقانی تو داری اینت صید
چرب پهلویی هم از پهلوی تو
رنگ هستی داد جان را بوی تو
گشته چون من کشتهای زنار دار
جان عیسی در صلیب موی تو
از پی خونریز جان خاکیان
شهربندی شد فلک در کوی تو
دیده کافوری و جان قیری کند
در سیهکاری سپیدی خوی تو
از دلت ترسم به گاه صلح از آنک
سر به شکر میبرد جادوی تو
بندهٔ دندان خویشم کو به گاز
نقش یاسین کرد بر بازوی تو
دربدر هر ماه چون گردد قمر
دیده شاید آن هلال ابروی تو
آهوی تاتار را سازد اسیر
چشم جادوخیز و عنبر موی تو
جان خاقانی تو داری اینت صید
چرب پهلویی هم از پهلوی تو
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۹۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.