هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از زیبایی و جذابیت معشوق خود سخن میگوید. او از چشمهای خمار، زلفهای مشکبار، و لبهای شکرین معشوق خود تعریف میکند و بیان میکند که عشق و انتظار او را به شدت تحت تأثیر قرار داده است. شاعر همچنین از درد و رنج عشق و انتظار سخن میگوید و بیان میکند که دلش در زلفهای بیقرار معشوق گم شده است.
رده سنی:
16+
این متن شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیهات پیچیده در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربهی ادبی دارد که معمولاً در سنین بالاتر وجود دارد.
غزل شمارهٔ ۳۱۴
ای چشم پر خمارت دلها فگار کرده
وی زلف مشکبارت جانها شکار کرده
از روی همچو حورت صحرا چو خلد گشته
وز آه عاشقانت دریا بخار کرده
یک وعده در دو ماهم داده که میبیایم
چاکر به انتظارت دو چشم چار کرده
مژگان پر ز کینت در غم فکنده دل را
لبهای شکرینت غم خوشگوار کرده
زان زلف اژدهاوش نیشی زده چو کژدم
هرگز که دید کژدم بر شکل مار کرده
دل را کمند زلفت از من کشان ببرده
در پیچ عنبرینت آن را فسار کرده
از سینه و دو دیده رفت این دل رمیده
در زلف بیقرارت شبها قرار کرده
پشت در تو هر شب خاقانی از هوایت
دو چشم نرگسین را خونابه بار کرده
وی زلف مشکبارت جانها شکار کرده
از روی همچو حورت صحرا چو خلد گشته
وز آه عاشقانت دریا بخار کرده
یک وعده در دو ماهم داده که میبیایم
چاکر به انتظارت دو چشم چار کرده
مژگان پر ز کینت در غم فکنده دل را
لبهای شکرینت غم خوشگوار کرده
زان زلف اژدهاوش نیشی زده چو کژدم
هرگز که دید کژدم بر شکل مار کرده
دل را کمند زلفت از من کشان ببرده
در پیچ عنبرینت آن را فسار کرده
از سینه و دو دیده رفت این دل رمیده
در زلف بیقرارت شبها قرار کرده
پشت در تو هر شب خاقانی از هوایت
دو چشم نرگسین را خونابه بار کرده
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۱۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.