۳۶۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۱۴

ای چشم پر خمارت دلها فگار کرده
وی زلف مشک‌بارت جان‌ها شکار کرده

از روی همچو حورت صحرا چو خلد گشته
وز آه عاشقانت دریا بخار کرده

یک وعده در دو ماهم داده که می‌بیایم
چاکر به انتظارت دو چشم چار کرده

مژگان پر ز کینت در غم فکنده دل را
لب‌های شکرینت غم خوش‌گوار کرده

زان زلف اژدهاوش نیشی زده چو کژدم
هرگز که دید کژدم بر شکل مار کرده

دل را کمند زلفت از من کشان ببرده
در پیچ عنبرینت آن را فسار کرده

از سینه و دو دیده رفت این دل رمیده
در زلف بی‌قرارت شب‌ها قرار کرده

پشت در تو هر شب خاقانی از هوایت
دو چشم نرگسین را خونابه بار کرده
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۱۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.