هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و علاقه‌ی خود به معشوق سخن می‌گوید. او از درد دل و تب‌های عشق خود می‌گوید و از معشوق می‌خواهد که با بخشیدن نیشکر (نماد شیرینی و لطف) تب‌هایش را تسکین دهد. شاعر همچنین از تحقیر و بی‌توجهی معشوق شکایت می‌کند، اما همچنان امیدوار است که معشوق به او توجه کند و او را ببخشد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات و تشبیهات ممکن است نیاز به تفسیر و توضیح داشته باشند که برای سنین پایین‌تر مناسب نیست.

غزل شمارهٔ ۳۳۲

جان بخشمت آن ساعت کز لب شکرم بخشی
دانم که تو ز آن لب‌ها جانی دگرم بخشی

تب‌هاست مرا در دل و نیشکرت اندر لب
آری ببرد تب‌ها گر نیشکرم بخشی

با تو به چنین دردی دل خوش نکنم حقا
الا که به عذر آن دردی دگرم بخشی

دوشم لقبی داد، کمتر سگ کوی خود
من کیستم از عالم تا این خطرم بخشی

تو ترک سیه چشمی، هندوی سپیدت من
خواهی کلهم سازی، خواهی کمرم بخشی

پروانهٔ جان‌بازم پر سوختهٔ شمعت
می‌افتم و می‌خیزم تا باز پرم بخشی

از غمزه و لب هردم، دریا صفتی با من
گه کشتن من سازی، گاهی گهرم بخشی

گفتی که به خاقانی وقتی گهری بخشم
بخشود نیم بالله وقت است اگرم بخشی
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۳۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.