۳۱۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۴۰

تاطرف کلاه برشکستی
قدر کله قمر شکستی

در حلق دلم فتاد زنجیر
تا حلقهٔ زلف برشکستی

زان زلف شکسته عاشقان را
صد کار به کار درشکستی

درد دل ما به بوسه بردی
و آوازهٔ گل‌شکر شکستی

حلقهٔ در اختیار ما را
چندان بزدی که درشکستی

خاقانی را ز غیرت عشق
ناله همه در جگر شکستی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۳۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.