هوش مصنوعی:
این متن شعری است که در آن شاعر بهار را به عنوان موجودی شگفتانگیز و جادویی توصیف میکند که هم شکوفههای دل و هم میوههای جان را به ارمغان میآورد. شاعر از زیبایی و جذابیت بهار سخن میگوید و آن را به عنوان شکارچی و اژدهایی با زلفهای درهم و مژگان جادویی توصیف میکند. همچنین، شاعر از عشق و رنجهای ناشی از آن سخن میگوید و بهار را به عنوان موجودی سنگدل و آتشانگیز توصیف میکند.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق و استعاری است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات مانند 'سنگدل' و 'آتشانگیز' ممکن است نیاز به تفسیر و درک بیشتری داشته باشند که برای سنین بالاتر مناسبتر است.
غزل شمارهٔ ۳۴۳
عالم افروز بهارا که تویی
لشکر آشوب سوارا که تویی
هم شکوفهٔ دل و هم میوهٔ جان
بوالعجبوار بهارا که تویی
اژدها زلفی و جادو مژگان
کافرا معجزه دارا که تویی
تو شکار من و من کشتهٔ تو
ناوک انداز شکارا که تویی
کار برهم زده مردا که منم
زلف درهم شده یارا که تویی
زخم بگذاری و مرهم نکنی
سنگدل زخم گذارا که تویی
کشتیم موی نیازرده به سحر
ساحر نادره کارا که تویی
سوختی سینهٔ خاقانی را
آتش انگیز نگارا که تویی
لشکر آشوب سوارا که تویی
هم شکوفهٔ دل و هم میوهٔ جان
بوالعجبوار بهارا که تویی
اژدها زلفی و جادو مژگان
کافرا معجزه دارا که تویی
تو شکار من و من کشتهٔ تو
ناوک انداز شکارا که تویی
کار برهم زده مردا که منم
زلف درهم شده یارا که تویی
زخم بگذاری و مرهم نکنی
سنگدل زخم گذارا که تویی
کشتیم موی نیازرده به سحر
ساحر نادره کارا که تویی
سوختی سینهٔ خاقانی را
آتش انگیز نگارا که تویی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۴۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.