هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از زیبایی و جذابیت معشوق خود سخن می‌گوید. او با استفاده از تصاویر و استعاره‌های زیبا، مانند زلف معشوق، یوسف گم‌گشته، و آتش جان، احساسات عمیق خود را بیان می‌کند. شاعر همچنین از تأثیرات عشق بر دل و جان خود سخن می‌گوید و به زیبایی‌های معشوق و تأثیرات آن بر جهان اطراف اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تصاویر پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی ادبی دارد تا بتواند به درستی درک و تفسیر شود.

غزل شمارهٔ ۳۴۴

گر زیر زلف بند او باد صبا جا یافتی
صد یوسف گم گشته را در هر خمی وا یافتی

گر تن مقیمستی برش بی‌پرده دیدی پیکرش
در آتش جان پرورش باد مسیحا یافتی

گر دل خطی بنگاشتی زلف و لبش پنداشتی
هم عقد پروین داشتی هم طوق جوزا یافتی

گر شانه در زلف آردی از شانه دلها باردی
ور آینه برداردی آئینه جان‌ها یافتی

گر دیده دیدی درگهش خونابه بگرفتی رهش
بودی که روزی ناگهش ار خصم تنها یافتی

در بار می در پای او، از دیده هم بالای او
گر در جوار رای او دل صدر والا یافتی

گر عاشقان محرمش کس عرض کردی بر غمش
هر ذره را در عالمش خاقانی‌آسا یافتی
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۴۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.