هوش مصنوعی: شاعر در این متن از بی‌وفایی و بدعهدی معشوق شکایت می‌کند و بیان می‌کند که معشوق نه تنها به عهد خود وفا نکرده، بلکه حتی از بدخویی و خوی نخستین خود نیز کم نکرده است. شاعر امیدوار است که معشوق در عالم دیگر لطفی به او بکند که در این دنیا نکرده است. او از وعده‌های بی‌پایه و اساس معشوق و بی‌توجهی‌اش به عشق و وفای شاعر گلایه می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی دارد. همچنین، استفاده از زبان شعری کلاسیک ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر چالش‌برانگیز باشد.

غزل شمارهٔ ۳۴۹

ز بدخوئی دمی خو وانکردی
مراعاتی بجای ما نکردی

بر آن خوی نخستینی که بودی
از آن یک‌ذره کمتر وانکردی

بجای من که بر عهد تو ماندم
ز بدعهدی چه ماندت تا نکردی

مگر لطفی که از تو چشم دارم
در آن عالم کنی، کاینجا نکردی

کجا یک وعده‌ام دادی که در پی
هزار امروز را فردا نکردی

پی یک بوسه گرد پایهٔ حوض
بسی گشتم، تو دل دریا نکردی

شنیدی حال خاقانی که چون است
ولی بر خویشتن پیدا نکردی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۴۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.