هوش مصنوعی: شاعر در این متن از جفا و بی‌وفایی معشوق شکایت می‌کند و بیان می‌کند که با وجود وفاداری خود، مورد بی‌مهری و ستم قرار گرفته است. او از داغ‌هایی که معشوق بر دلش گذاشته و از خون دلش که بر لبش جاری شده، سخن می‌گوید. شاعر همچنین اشاره می‌کند که تمامی این جفاها را به خاطر رضای معشوق تحمل کرده است.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌ی شعری ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۳۵۳

تا لوح جفا درست کردی
سر کیسهٔ عهد سست کردی

ای من سگ تو، تو بر سگ خویش
بسیار جفای چست کردی

گفتی سگ من چه داغ دارد
آن داغ که از نخست کردی

کشتیم درست و بر لب خویش
خون دل من درست کردی

گفتی ز جفا چه کردم آخر
چندان که مراد توست کردی

خاقانی بس کز اهل جستن
سر در سر کار جست کردی
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۵۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.