هوش مصنوعی: این متن عاشقانه و عرفانی، بیانگر عشق و ستایش بی‌حد و مرز به معشوق است. شاعر معشوق را فراتر از درک دل و جان می‌داند و او را به خورشید حسن تشبیه می‌کند که همه چیز در برابر او سایه‌ای بیش نیست. عقل و جان نیز در خدمت معشوق هستند و او را سلطان جهان می‌خواند. شاعر خود را در برابر عظمت معشوق کوچک می‌شمارد و جانش را متعلق به او می‌داند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از تشبیهات و استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۳۵۶

دل نداند تو را چنان که توئی
جان نگنجد در آن میان که توئی

با تو خورشید حسن چون سایه
می‌دود پیش و پس چنان که توئی

عقل جان بر میان به خدمت تو
می‌شتابد به هر کران که توئی

تو جهان دگر شدی از لطف
هم تو سلطان بر آن جهان که توئی

تو برآنی که جانم آن تو است
من که خاقانیم، بر آنکه توئی
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۵۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.