هوش مصنوعی: این متن شعری است که از زبان شاعری به نام خاقانی بیان می‌شود. در این شعر، شاعر از خرابی و نابودی جهان سخن می‌گوید و از ساقی می‌خواهد که پیش از آنکه دنیا به دو رنگ (خیر و شر) تقسیم شود، جامی برای او بیاورد. شاعر همچنین از عشق و درد ناشی از آن سخن می‌گوید و از عشق به عنوان یک نیروی ویرانگر یاد می‌کند. در پایان، شاعر به طالع خود اشاره می‌کند و خود را با خسرو اخستان مقایسه می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۳۵۷

بانگ آمد از قنینه کباد بر خرابی
دریاب کار عشرت گر مرد کار آبی

زان پیش کز دو رنگی عالم خراب گردد
ساقی برات ما ران بر عالم خرابی

گفتی من آفتابم بر رخنه بیش تابم
بس رخنه کردیم دل، در دل چرا نتابی

از افتاب دیدی بر خاک بوسه دادن
کو بوسه کآخر ار من خاک تو آفتابی

دانم که دردت آید از شهد لب گزیدن
باری کم از مزیدن چون گاز برنتابی

ز آن زلف عیسوی دم داغ سگیم بر نه
نقش صلیب برکش چون داغ گرم تابی

خاقانی است و جانی یک‌باره کشته از غم
پس چون دوباره کشتی آنگه کجاش یابی

او راست طالع امروز اندر سخن طرازی
چون خسرو اخستان را در مالک الرقابی
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۵۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.