هوش مصنوعی: شاعر در این متن از بی‌عدالتی و ستمی که بر او روا داشته شده است، شکایت می‌کند. او از رفتار ناعادلانه و بی‌رحمی که با او شده، ابراز ناراحتی می‌کند و از این که نمی‌تواند از این شرایط فرار کند، گلایه دارد. شاعر همچنین به رفتارهای دوگانه و ناعادلانه‌ی زمانه اشاره می‌کند و از این که نمی‌تواند از دست این شرایط رهایی یابد، اظهار ناتوانی می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق و انتقادی درباره‌ی بی‌عدالتی و ستم است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و استعاره‌های پیچیده‌ی شعر کلاسیک فارسی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی ادبی دارد که معمولاً در سنین بالاتر یافت می‌شود.

غزل شمارهٔ ۳۶۶

گر قصد جان نداری، خونم چرا خوری
انصاف ده که کار ز انصاف می‌بری

خود نیست نیم ذره محابای کس تو را
فریاد تا چه شوخی، وه تا چه کافری

هر صبح و شام عادت گردون گرفته‌ای
هم پرده‌ای که دوزی هم خود همی دری

از دیده جام جام ببارم شراب لعل
چون بینمت که یاد یکی دون همی خوری

خوی زمانه داری از آن هر زمان چنو
صد را فروبری و یکی را برآوری

از تو کجا گریزم کز بهر بند من
هر دم هزار دام به هر سو بگستری

خاقانی از هم به تو نالد ز بهر آنک
از تو گریز نیست که خصمی و داوری
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۶۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.