هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر عشق و وابستگی خود به معشوق را بیان می‌کند. او معشوق را جان خود، درمان دردها و سلطان زندگی خود می‌داند و اعلام می‌کند که حتی دین و کفرش نیز در گرو معشوق است.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم پیچیده‌ی عرفانی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۳۷۳

مرا تا جان بود جانان تو باشی
ز جان خوش‌تر چه باشد آن تو باشی

دل دل هم تو بودی تا به امروز
وزین پس نیز جان جان تو باشی

به هر زخمی مرا مرهم تو سازی
به هر دردی مرا درمان تو باشی

بده فرمان به هر موجب که خواهی
که تا باشم، مرا سلطان تو باشی

اگر گیرم شمار کفر و ایمان
نخستین حرف سر دیوان تو باشی

به دین و کفر مفریبم کز این پس
مرا هم کفر و هم ایمان تو باشی

ز خاقانی مزن دم چون تو آئی
چه خاقانی که خود خاقان تو باشی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۷۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۷۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.