هوش مصنوعی: این شعر از خاقانی شروانی، بیانگر عشق و اشتیاق شاعر به معشوق است. شاعر از فراق و دوری معشوق شکایت کرده و آرزو می‌کند که ای کاش معشوق در کنار او بود. او زیبایی معشوق را ستایش می‌کند و از تأثیر عمیق آن بر جهان و ستارگان سخن می‌گوید. همچنین، شاعر به نقش خود به عنوان مداح معشوق اشاره می‌کند و از جایگاه والای معشوق در نظر خاقان اکبر سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعری کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۳۷۴

گر بر در وصالت امید بار بودی
بس دیده کز جمالت امیدوار بودی

این فتنه‌ها نرفتی از روزگار بر ما
گرنه جمال رویت در روزگار بودی

ما را غم فراقت بحری است بی‌کرانه
ای کاش با چنین غم دل در کنار بودی

یارب چه رونق استی بازار ساحری را
گر چون دو چشمت او را یک کیسه‌دار بودی

گر بر فلک رسیدی از روی تو خیالی
در چشم هر ستاره صد لاله‌زار بودی

رفتی چو آن گل ما از بهر صید گلشن
گل را به چشم بلبل کی اعتبار بودی

خاقانی ار نبودی مداح خوبی تو
خاقان اکبر او را کی خواستار بودی
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۷۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.