هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از درد هجران و فراق یار می‌گوید و از غم و اندوهی که بر دلش نشسته سخن می‌گوید. او از تلاش برای رهایی از تاریکی غم و یافتن نور امید سخن می‌گوید، اما درد هجران را همچون زخم ماری می‌داند که درمان آن آسان نیست. شاعر همچنین به مقایسه‌ی دردهای گذشته و حال می‌پردازد و از تحمل رنج‌های عشق و فراق می‌نالد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی احساسی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌ی ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۳۸۰

ای دیده ره ز ظلمت غم چون برون بری
چون نور دل نماند برون راه چون بری

اول چراغ برکن و آنگه چراغ جوی
تا زان چراغ راه ز ظلمت برون بری

هجران یار بر جگرت زخم مار زد
آن زخم مار نی که به باد فسون بری

آن درد دل که برده‌ای آنگه عروسی است
در جنب محنتی که ز هجران کنون بری

خاقانیا حریف فراقی به دست خون
در خون نشسته‌ای چه غم دست خون بری
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۷۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.