هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او از عشوه‌گری معشوق و بی‌وفایی او شکایت می‌کند و از درد جدایی و جفاهای معشوق می‌نالد. شاعر همچنین به وعده‌های دروغین معشوق اشاره می‌کند و از این که معشوق او را رها کرده است، اظهار ناراحتی می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عاطفی عمیق و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج عشقی و شکایت از بی‌وفایی نیاز به بلوغ عاطفی دارد که معمولاً در سنین بالاتر شکل می‌گیرد.

غزل شمارهٔ ۳۸۳

یک زبان داری و صد عشوه‌گری
من و صد جان ز پی عشوه خری

از جگر خوردن توبه نکنی
زانکه پرورده به خون جگری

زهره داری تو ز بیم دل خویش
که بهر دم جگر ما بخوری

گفته بودی که تمامم به وفا
برو ای شوخ که بس مختصری

به دعای سحری خواستمت
کارم افتاد به آه سحری

دست هجر تو دهانم بر دوخت
تا نگویم که مکن پرده دری

چند در چند همی بینم جور
چکنم گر نکنم نوحه‌گری

آب خاقانی گفتی ببرم
برده‌ای بالله و حقا که بری
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۸۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.