۳۷۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۸۵

در عشق، فتوح چیست؟ دانی
از دوست کرشمهٔ نهانی

بینی ز کمان کشان غمزه
ترکان که کمین گشای خوانی

گوئی که ز عشق او نشان ده
کس داد نشان ز بی‌نشانی

سرنامهٔ عشق کشتن آمد
سرنامهٔ خلق زندگانی

گفتم به خیال او که آوخ
من دل سبکم تو جان گرانی

دل گم شده‌ام کجا ندانم
جای دل گم شده تو دانی

خاقانی تو مزن ازین دم
کاین دم گهری است آسمانی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۸۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.