هوش مصنوعی: این متن بیانگر درد و رنج عشق بی‌پاسخ و ناامیدی از وصال معشوق است. شاعر از بی‌قراری و بی‌تابی خود در فراق معشوق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که عشق او بی‌حاصل و امیدش به وصلت بی‌پایان است. او از مشکلات و سختی‌های این عشق سخن می‌گوید و احساس می‌کند که در دریای غم گرفتار شده است.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، مفاهیم ناامیدی و رنج عشق نیاز به بلوغ فکری و تجربه بیشتری دارد تا به درستی درک شود.

غزل شمارهٔ ۴۶

عشق تو بی‌روی تو درد دلیست
مشکل عشق تو مشکل مشکلیست

بی‌تو در هر خانه دستی بر سریست
وز تو در هر کوی پایی در گلیست

بر در بتخانهٔ حسنت کنون
دست صبرم زیر سنگ باطلیست

شادی وصلت به هر دل کی رسد
تا ترا شکرانه بر هر غم دلیست

حاصلم در عشق تو بی‌حاصلیست
هیچ نتوان گفت نیکو حاصلیست

از تحیر هر زمانی در رهت
روی امیدم به دیگر منزلیست

کشتیی بر خشک می‌ران انوری
کاخر این دریای غم را ساحلیست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.