هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد عشق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او بیان می‌کند که در همه جای زندگی‌اش عشق حضور دارد و هیچ آرامشی از درد آن نمی‌یابد. با این حال، به صبر و امید به پایان رنج‌ها اشاره می‌کند و آرزو می‌کند که روزی کار عشق به سامان برسد.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌های زندگی دارد. همچنین، مفاهیم رنج و صبر ممکن است برای سنین پایین‌تر قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۴۷

در همه مملکت مرا جانیست
هر زمان پای‌بند جانانیست

در کنارم به جای دمسازی
تا سحرگه ز دیده طوفانیست

در کجا می‌خورد مرا غم عشق
در همه خانه‌ام یکی تا نیست

یک دم از درد عشق ناساید
دادم انصاف رنج‌کش جانیست

گفتم او را که صبر کن که به صبر
هر غمی را که هست پایانیست

این همه هست کاشکی باری
کار او را سری و سامانیست
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.