هوش مصنوعی:
این متن بیانگر درد و رنج عشق بیپاسخ و ناامیدی از وصال معشوق است. شاعر از بیقراری دل خود در راه عشق سخن میگوید و اشاره میکند که این راه بیمنزل و پر از سختی است. او از نداشتن صبر و تحمل برای تحمل هجران شکایت کرده و دریای غم معشوق را بیساحل توصیف میکند.
رده سنی:
16+
این متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، موضوعاتی مانند ناامیدی و غم نیاز به بلوغ فکری و تجربهی بیشتری دارد تا به درستی درک شود.
غزل شمارهٔ ۷۳
به بیل عشق تو دل گل ندارد
که راه عشق تو منزل ندارد
قدم بر جان همی باید نهادن
در این راه و دلم آن دل ندارد
چو دل در راه تو بستم ضمان کیست
که هجرت کار من مشکل ندارد
بهین سرمایه صبر و روزگارست
دلم این هر دو هم حاصل ندارد
کرا پایاب پیوند تو باشد
که دریای غمت ساحل ندارد
که راه عشق تو منزل ندارد
قدم بر جان همی باید نهادن
در این راه و دلم آن دل ندارد
چو دل در راه تو بستم ضمان کیست
که هجرت کار من مشکل ندارد
بهین سرمایه صبر و روزگارست
دلم این هر دو هم حاصل ندارد
کرا پایاب پیوند تو باشد
که دریای غمت ساحل ندارد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.