هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او از تلخی سخنان معشوق و میل او به ثروت شکایت می‌کند و بیان می‌کند که عشق بدون پشتوانه مالی دردسرساز است. شاعر همچنین از خشکی لب‌ها و اشک‌هایش در فراق معشوق می‌گوید و اشاره می‌کند که عشق و فقر در مسلمانی از کفر هم بدتر است.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و اجتماعی مانند عشق، فقر و رنج‌های ناشی از آن است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌تر شعر کلاسیک فارسی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

غزل شمارهٔ ۹۹

نه چو شیرین لبت شکر باشد
نه چو روشن رخت قمر باشد

با سخنهای تلخ چون زهرت
عیش من خوشتر از شکر باشد

تو به زر مایلی و نیست عجب
میل خوبان همه به زر باشد

کار عاشق به سیم گردد راست
عشق بی‌سیم دردسر باشد

دایم از نیستی عشق توام
هر دو لب خشک و دیده تر باشد

در فراق تو عاشقان ترا
همه شبهای بی‌سحر باشد

عشق و افلاس در مسلمانی
صد ره از کافری بتر باشد
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.