هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از ناکامی‌ها و ناامیدی‌های خود در عشق و زندگی سخن می‌گوید. او از این که در طول عمرش یاری نیافته و جز رنج و درد نصیبش نشده، شکایت می‌کند. همچنین، از بی‌وفایی دنیا و نرسیدن به آرزوهایش گلایه می‌کند و بیان می‌کند که حتی عشق نیز برایش جز رنج و سختی به همراه نداشته است.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، مضامین ناامیدی و شکایت از زندگی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب یا سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۱۵۶

به عمری در کفم یاری نیاید
ور آید جز جگرخواری نیاید

بنامیزد ز بستان زمانه
ز گل قسمم به جز خاری نیاید

کنون نقشم کسی می‌باز مالد
که با او از دوشش چاری نیاید

به جانی بوسه‌ای می‌خواستم گفت
به هر جانی یکی باری نیاید

مرا در مذهب عشقش گر او اوست
ز ده سجاده زناری نیاید

به صرف جان چو در بازار حسنش
به صد دینار دیداری نیاید

برو چون کیسه‌ای دوزم که هرگز
مرا در کیسه دیناری نیاید

مرا گوید نیاید هیچت از من
چه گویم گویمش آری نیاید

مبند ای انوری در کار او دل
ترا زو رونق کاری نیاید
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.