هوش مصنوعی:
شاعر از فراق و دوری معشوق شکایت میکند و بیان میکند که صبرش تمام شده و عشق باعث رنجش شده است. او از این که عقلش در برابر غم عشق شکست خورده و به ناتوانی رسیده، اظهار ناراحتی میکند.
رده سنی:
16+
متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، موضوعات عشق و فراق ممکن است برای سنین پایینتر قابل درک نباشد.
غزل شمارهٔ ۱۵۸
طاقتم در فراق تو برسید
صبر یکبارگی ز من برمید
تا گرفتار عشق شد جانم
بر دلم باد خرمی نوزید
چرخ بر روزنامهٔ عمرم
همه گویی نشان هجر کشید
عقل کوشید با غمت یکچند
عاقبت هم طریق عجز گزید
صبر یکبارگی ز من برمید
تا گرفتار عشق شد جانم
بر دلم باد خرمی نوزید
چرخ بر روزنامهٔ عمرم
همه گویی نشان هجر کشید
عقل کوشید با غمت یکچند
عاقبت هم طریق عجز گزید
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.