هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و محبت به معشوق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که به دلیل شدت علاقه‌اش، نمی‌تواند از او دور شود یا به او نزدیک گردد. او از رنج و عذاب ناشی از این عشق شکایت می‌کند و اشاره می‌کند که تنها در خیال وصال معشوق آرامش می‌یابد. همچنین، شاعر از این که معشوق از او خواسته نامش را نبرد، اظهار ناراحتی می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات و مفاهیم مانند رنج عشق و عذاب نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی بیشتری دارند.

غزل شمارهٔ ۱۸۵

روی ندارم که روی از تو بتابم
زانکه چو روی تو در زمانه نیابم

چون همه عالم خیال روی تو دارد
روی ز رویت بگو چگونه بتابم

حیله‌گری چون کنم به عقل چو گم کرد
عشق سر رشتهٔ خطا و صوابم

نی ز تو بتوان برید تا بشکیبم
نی به تو بتوان رسید تا بشتابم

من چو شب از محنت تو هیچ نخسبم
شاید کاندر خیال وصل بخوابم

راحتم از روزگار خویش همین است
این که تو دانی که بی‌تو در چه عذابم

گفتی خواهم که نام من نبری هیچ
زانکه از این بیش نیست برگ جوابم

عربده بر مست هیچ خرده نگیرند
با من از اینها مکن که مست و خرابم
وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.