هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد و اندوه عشق و جدایی سخن می‌گوید. او بیان می‌کند که تمام عزت و آبروی خود را در راه عشق از دست داده و در غم و اندوه فراق غرق شده است. با وجود جفا و بیدادی که از معشوق دیده، همچنان به او وفادار است و آرزوی وصال او را دارد.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی احساسی بیشتری دارد. همچنین، مفاهیمی مانند فراق و اندوه ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین و پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۱۹۰

دردا و دریغا که دل از دست بدادم
واندر غم و اندیشه و تیمار فتادم

آبی که مرا نزد بزرگان جهان بود
خوش خوش همه بر باد غم عشق تو دادم

با وصل تو نابوده هنوزم سر و کاری
سر بر خط بیداد و جفای تو نهادم

دل در سخن زرق زراندود تو بستم
تا در غم تو خون دل از دیده گشادم

مپسند که با خاک برم درد فراقت
چون دست غم عشق تو برداد به بادم

با آنکه نباشی نفسی جز به خلافم
هرگز نفسی جز به رضای تو مبادم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.