هوش مصنوعی: شاعر در این متن از تصمیم خود برای ترک عادات گذشته و روی آوردن به زندگی رندانه و بی‌قید سخن می‌گوید. او از عشق و هجران معشوق، رهایی از قید و بندهای دنیوی، و روی آوردن به می‌و مستی و رندی سخن می‌گوید. همچنین، او از بی‌تفاوتی نسبت به خیر و شر و سرنوشت خود و دیگران صحبت می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند می‌نوشی و رندی ممکن است برای سنین پایین‌تر نامناسب باشد.

غزل شمارهٔ ۱۹۴

بدان عزمم که دیگر ره به میخانه کمر بندم
دل اندر وصل و هجر آن بت بیدادگر بندم

به رندی سر برافرازم به باده رخ برافروزم
ره میخانه برگیرم در طامات بربندم

چو عریان مانم از هستی قباهای بقا دوزم
چو مفلس گردم از هستی کمرهای به زر بندم

گرم یار خراباتی به کیش خویش بفریبد
به زنارش که در ساعت چو او زنار دربندم

ز خیر و شر چو حاصل شد سر از گردون برآرد خود
من نادان چه معنی را دل اندر خیر و شر بندم

چو کس واقف نمی‌گردد همی بر سر کار او
همین بندم دل آخر به که در کار دگر بندم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.