هوش مصنوعی: شاعر در این متن عشق عمیق خود را به معشوق بیان می‌کند و اعلام می‌دارد که هیچ یار و غمی جز معشوق ندارد. او از عشق و فریب‌های معشوق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که صبر کردن در برابر جمال معشوق برایش دشوار است.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عاطفی عمیق و عشق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم شعری کلاسیک ممکن است برای سنین پایین‌تر چالش‌برانگیز باشد.

غزل شمارهٔ ۲۰۵

یارم تویی به عالم یار دگر ندارم
تا در تنم بود جان دل از تو برندارم

دل برندارم از تو وز دل سخن نگویم
زان دل سخن چه گویم کز وی خبر ندارم

دارم غم تو دایم با جان و دل برابر
زیرا که جز غم تو چیزی دگر ندارم

هر ساعتی فریبم دل را به عشوهٔ تو
گویی که عشوهٔ تو یک یک ز بر ندارم

گفتی که صبر بگزین تا کام دل بیابی
صبر از چنان جمالی نشگفت اگر ندارم

صبرم چگونه باشد از عشق ماهرویی
کاندر زمانه کس را زو دوستر ندارم
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.