هوش مصنوعی: شاعر در این متن عاشقانه، از عشق و علاقه‌ی شدید خود به معشوق سخن می‌گوید و از رنج‌های عشق و دوری شکایت می‌کند. او از معشوق می‌خواهد که غم‌هایش را بفروشد و با وجود دردها، همچنان عاشق و وفادار است. شاعر همچنین از بی‌توجهی معشوق به خود گلایه می‌کند و می‌گوید که تنها خدا و معشوق را دارد و از دیگران بیزار است.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعر کلاسیک فارسی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات دارد.

غزل شمارهٔ ۲۰۸

گر عزیزم بر تو گر خوارم
چه کنم دوستت همی دارم

بر دلم گو غمت جهان بفروش
با چنین صد غمت خریدارم

سایه بر کار من نمی‌فکنی
این چنین نور کی دهد کارم

هیچ گل ناشکفته از وصلت
هجر تا کی نهد به جان خارم

گویمت جان من بیازاری
ور تو جانم بری نیازارم

خویشتن را بدین میار چو من
خویشتن را بدان نمی‌آرم

گویی ار جز خدای دارم و تو
انوری از خدای بیزارم

هم تو دانی که این چه دستانست
رو که شیرین همی کنی کارم
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.