هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از رنجها و جفاهایی که در راه عشق و وفاداری متحمل میشود سخن میگوید. او از عشق و وفاداری به معشوق سخن میگوید و از این که این رنجها را برای رضای دوست تحمل میکند. همچنین، از بیپاسخی معشوق و نادیده گرفته شدن احساساتش شکایت میکند. در نهایت، شاعر از روزگار و عافیت گمشدهاش میپرسد و از دیگران میخواهد تا ببینند که او برای چه کسی این همه رنج را تحمل میکند.
رده سنی:
16+
متن شامل مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی مانند عشق، رنج، وفاداری و شکایت از روزگار است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. این مفاهیم برای نوجوانان زیر 16 سال ممکن است پیچیده و سنگین باشد.
غزل شمارهٔ ۲۱۴
کار جهان نگر که جفای که میکشم
دل را به پیش عهد وفای که میکشم
این نعرههای گرم ز عشق که میزنم
این آههای سرد برای که میکشم
بهر رضای دوست ز دشمن جفا کشند
چون دوست نیست بهر رضای که میکشم
دل در هوای او ز جهانی کرانه کرد
آخر نگویدم که هوای که میکشم
ای روزگار عافیت آخر کجا شدی
باری بیا ببین که برای که میکشم
شهریست انوری و شب و روز این غزل
کار جهان نگر که جفای که میکشم
دل را به پیش عهد وفای که میکشم
این نعرههای گرم ز عشق که میزنم
این آههای سرد برای که میکشم
بهر رضای دوست ز دشمن جفا کشند
چون دوست نیست بهر رضای که میکشم
دل در هوای او ز جهانی کرانه کرد
آخر نگویدم که هوای که میکشم
ای روزگار عافیت آخر کجا شدی
باری بیا ببین که برای که میکشم
شهریست انوری و شب و روز این غزل
کار جهان نگر که جفای که میکشم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.