هوش مصنوعی:
این متن بیانگر عشق و وفاداری بیحد شاعر به معشوق است. شاعر اعلام میکند که جز معشوق کسی را نمیشناسد و برای رضای او هر رنجی را تحمل میکند. او از غم و اندوه ناشی از دوری معشوق سخن میگوید و اعلام میکند که در هر حالتی، چه در وصل و چه در هجران، از غم رهایی نخواهد یافت.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی احساسی بیشتری دارد. همچنین، استفاده از زبان شعری و استعارههای قدیمی ممکن است برای مخاطبان جوانتر چالشبرانگیز باشد.
غزل شمارهٔ ۲۱۹
تو دانی که من جز تو کس را ندانم
تویی یار پیدا و یار نهانم
مرا جای صبر است و دانم که دانی
ترا جای شکرست و دانی که دانم
برانی که خونم به خواری بریزی
برای رضای تو من بر همانم
مرا گویی که از من به جز غم نبینی
همین است اگر راست خواهی گمانم
گر از وصل تو شاد گردم و گرنه
به هرسان که باشد ز غم درنمانم
میان من و تو هم اندر هم آمد
چو درجست و جوی تو جان بر میانم
عجب نیست کز انوری بر کرانی
مرا بین که اویم و زو بر کرانم
تویی یار پیدا و یار نهانم
مرا جای صبر است و دانم که دانی
ترا جای شکرست و دانی که دانم
برانی که خونم به خواری بریزی
برای رضای تو من بر همانم
مرا گویی که از من به جز غم نبینی
همین است اگر راست خواهی گمانم
گر از وصل تو شاد گردم و گرنه
به هرسان که باشد ز غم درنمانم
میان من و تو هم اندر هم آمد
چو درجست و جوی تو جان بر میانم
عجب نیست کز انوری بر کرانی
مرا بین که اویم و زو بر کرانم
وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.